کد مطلب:313736 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:170

از شیخ دست بردارید
حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج سید محمدعلی میلانی نوشته اند كه از مرحوم آیةالله العظمی آقای سید نصرالله مستنبط شنیدم:



[ صفحه 577]



18. طلبه ای ایرانی از نجف عازم كربلا بود. در ایامی كه باید با قافله و كجاوه مسافرت می شد، منتظر قافله ای گشت، اما متأسفانه به جز قافله ای كه مربوط به سنی ها بود یافت نشد. تصمیم گرفت در آن قافله باشد. او را نهی نمودند منصرف نگردید. در آن قافله دختر یكی از شیوخ اهل تسنن كه خیلی محترم بود امر و نهی را به عهده داشت. به محض اینكه وی آقا شیخ طلبه را دید شروع به دشنام و ناسزاگویی به روحانیت و مراجع شیعه كرد و كم كم وقاحت را بالا برد و به ائمه ی طاهرین علیهم السلام و حضرت صدیقه ی طاهره علیهاالسلام نیز بد گفت! شیخ مزبور خیلی صبر و تحمل نمود ولی وقتی كه دشنام به حضرت زهرا علیهاالسلام را شنید دیگر طاقت نیاورد و درصدد انتقام از آن زن گستاخ و بی ادب برآمد. «مگوار»، كه چوبی است، مقداری قیر در سر دارد و عرب ها غالبا به عنوان سلاح از آن استفاده می كنند. شیخ طلبه در دست یكی از حاضرین مگواری دید، آن را گرفت و به آن زن حمله كرد و با ندای «یا اباالفضل علیه السلام» چنان ضربتی به سر او وارد كرد كه نقش زمین شد و بیهوش و مجروح گردید. اطرافیان او را دستگیر كرده شروع به كتك زدن كردند!

پس از لحظه ای زن به هوش آمد و گفت: از شیخ دست بردارید و او را كتك نزنید، چون بی گناه است! گفتند: چگونه بی گناه می باشد، مگر به شما جسارت و حمله نكرد و شما را نزد؟! گفت: نه، او نبود، بلكه حضرت ابوالفضل علیه السلام بود كه مرا تنبیه فرمود! و خیلی از شیخ معذرت خواهی نمود و تا كربلا همه جا احترام وی را رعایت كرد.